سوال – اخیراً از همسرم خواستم که برای ما ماهواره بخرد . مدتی است که با سجاده و کتابهای دعا خداحافظی کرده ام و طرز پوشش جدیدی را برگزیده ام . بجای دعا و گریه و زیارت امام زاده ها هم وقت خود را با تماشای فیلم های هندی پر می کنم . وقتی خدا من و فرزندانم را دوست ندارد دیگر چه فرقی می کند که من چه رفتاری داشته باشم ؟
پاسخ – فرد عزیزی که این سوال را کرده ، نشان می دهد که زمینه های مثبت و امیدوار کننده ای در او وجود دارد . منتها به نظر نگرانی دارد و حالت گلایه گرفته و می خواهد با خدا دعوا کند . اما آیا واقعاً جای دعوا است ؟ اگر ما دو مطلب را در کنار هم بگذاریم می بینیم که اصلاً فضا، فضای دعوا و درگیری و این نوع اتخاذ موضع نیست . یکی اینکه اگر ما خدا را تماماً به مهربانی بشناسیم که خدایی است که عین مهربانی است . خدایی است که رئوفٌ بالعباد است ، به بندگان خود رئوف است . خدایی که تماماً عالم به نیازمندی های ما است . خدایی که همه ی قدرت است و تمام وجود او توانایی است در انجام کار و هیچگونه ضعفی ندارد . خدایی که تحت تأثیر قدرتی قرار نمی گیرد که بگوییم دست او را بسته اند . خدایی که هیچگونه بخل ندارد و ارحم الراحمین است . نکته ی اول اینکه ما خدا را با این اوصافی که است بشناسیم . نه خدایی که نمی داند ، خبر از من ندارد ، من را فراموش کرده . خدایی که کر است و صدای من را نمی شنود . خدایی که اگر هم می شنود نمی تواند انجام دهد . خدایی که اگر هم می تواند انجام دهد ولی خیلی بخیل و حسود است ، این که خدا نشد . خدا را با آن اوصافی که گفتیم بشناسیم . ثانیا خود را بشناسیم ، آیا واقعاً تمام آن چیزهایی را که می خواهم خیر من است ؟ آیا من مطمئن هستم که گزینه ای را که دنبال می کنم و آرزوی من است، یقیناً به نفع من است ؟ آیا من به تمام مصالح و مفاسد خود در دنیا و آخرت علم معصومانه دارم ؟ قطعاً اینگونه نیست . باید بدانم که مقدار زیادی جهل و ناآگاهی هستم . جهل هستم در مقابل علم محض و عجز هستم در مقابل قدرت بی نهایت . وقتی که این دو نکته را من متوجه شدم یکی خود را شناخته ام با ناتوانی و ناآگاهی و یکی او را شناخته ام با آگاهی و قدرت و رأفت و مهربانی و رحمت . بنابراین تقاضای خود را بکنم و اصرار هم بکنم اما در اینکه انجام می شود یا خیر نگران نباشم . وقتی من گرفتار هستم شاید خیر من در این باشد . یک وقتی مریض نزد دکتر می رود خود فرد یک تشخیصی دارد اینکه شاید مثلاً مشکل و سردرد من بخاطر این مسئله باشد . حالا اگر یک پزشک ماهر ، حاذق و فوق تخصص در این زمینه و بر این قضیه معصوم را نیز اضافه کنید باشد و در تشخیص او هیچگونه اشتباهی نباشد من باید چه کنم ؟ یعنی باید تشخیص و نگاه خود را برای معالجه معیار قرار دهم. یا نظر آن آقای پزشک فوق تخصصی که فرضاً معصوم هم است ، کدامیک را باید ترجیح دهم ؟ چطور ما در مقابل پزشک تسلیم هستیم ؟ اگر بگوید که باید شکم شما جراحی شود ما تسلیم هستیم. یعنی یک تسلیم بی هوشی محض به ما می دهد و ما را در مقابل عمل خود قرار می دهد . بعد از آن نیز ما ناله و درد داریم و تازه معلوم هم نیست که این عمل موفق است یا خیر . یعنی ما این نوع تصمیم های عقلایی را انجام می دهیم . عقلا هم قبول دارند که وقتی ما در مقابل پزشک و تخصص و علم قرار می گیریم باید خاضع باشیم . چه علمی بالاتر از پرودگار ؟ چه مصلحت شناس و مهربانی بالاتر از خدای متعال است ؟ اینکه خدا جواب من را نداده این حالت دعوا است وگرنه خدایی که الان عین مهربانی را نسبت به این خانم دارد . اینکه چشم و بینایی داده است، زبان و سلامتی داده است . چه کسی از بیش از ده میلیون و میلیارد سلولی که در بدن ما وجود دارد دفع آفات می کند ؟ چه کسی خواسته های ما را پاسخ می دهد ؟ یک مقدار روی این مسائل دقت کنیم . الان من و شمایی که اینجا نشسته ایم و میلیاردها سلول از سر تا پای ما را گرفته است اگر هر آن یکی از آنها آنچنان درد بگیرد که جیغ ما بی اختیار بالا برود. اینکه در مقابل دوربین قرار گرفته ایم و چه موقعیتی داریم را بی اختیار رها کنیم و مانند مار دور خود حلقه بزنیم آیا امکان دارد یک چنین اتفاقی بیفتد یا خیر ؟ چه کسی این مسائل را دفع می کند؟ این بینایی لحظه به لحظه ،این شنوایی و گویایی را چه کسی می دهد؟ یک مقدار به این مسائل دقت کنیم که خداوند چه دلیلی دارد که با ما قهر کند ؟ علت قهر او چیست ؟ شاید رفتار های من یک مقدار ناشایست است . شاید من با او قهر کرده ام اما او که با من قهر نیست . یک نگاه به خود بکنیم و ببنیم که اشکال کار ما کجاست . فرض این است که هیچ جای کار ما هم گیر نکرده است . من طبق وظیفه آرام آرام جلو می روم . اگر من به وظیفه ی خود عمل می کنم آیا خداوند به وظیفه ی خود عمل نمی کند ؟ یعنی منِ بنده معتقد هستم که چیزی کم نگذاشته ام . من تمام کارهایی را که باید می کردم انجام داده ام . اینجا این احتمال را بدهم که پس خدا کم گذاشته است . اینجا معلوم است که آن طور که باید خدا را نمی شناسیم . در روایت داریم یکی از عواملی که دعای شما مستجاب نمی شود این است که شما خدا را نمی شناسید . اگر قرار باشد خدا با ما قهر کند ، خدایی باشد که صدای ما را نمی شنود . خدایی باشد که بخل کرده است وخدایی باشد که حسد دارد . خدایی باشد که نمی داند من چه نیازی دارم . من در حال مردن هستم ولی او متوجه نیست . اینکه خدا نشد ما این را دور بیندازیم . اگر ما واقعاً خدا را بشناسیم ، در یک نوع تسلیم و بی هوشی محض در مقابل او قرار می گیریم . ان العبد ، معنای عبد همین است یعنی من هیچ در مقابل تو هستم . این مسئله را عقل تأیید می کند چون منی که هیچ هستم در مقابل تو ، پس تو عقل و علم و رأفت و رحمت هستی . اما من عجز و جهل هستم. من نمی دانم که مصلحت من چیست .
سوال – شوهر من نماز نمی خواند . محرم امسال به او گفتم محرم شروع شده ، بیا نماز را شروع کن . اما او گفت : محرم متعلق به شما است من حتی CD های داخل ماشین خود را نیز عوض نمی کنم . من همیشه برنامه ی شما را نگاه می کنم و شما می گویید که با مهربانی با این افراد برخورد کنید اما من واقعاً در پیشگاه امام حسین (ع) و فرزندان او از رفتار همسر خود شرمنده هستم . به من بگویید که چکار باید بکنم ؟
پاسخ – درست است که این فرد یک مقدار لجبازی می کند ولی ما باید به نوعی نقاط مثبت او را پیدا کنیم . وقتی مثبت های او را پیدا کردید زمینه ی جذب فراهم می شود . دست می اندازید داخل حلقه ی این دستگیره ی مثبت ، او را جلو می آورید و آن منفی را نیز پاک می کنید . یعنی اگر او به لج افتاده است شما هم لج کنید و اگر بخواهید بدی را با بدی جواب دهید ، او بدتر می کند . یعنی عقب نشینی می کند و آن غرور منفی در وجود او بیشتر فعال می شود. اما اگر شما در وجود او بگردید و ببینید این آقا چه نکات مثبتی دارد ، یقیناً آدم صد در صد بدی نیست و تردید در این مسئله نیست . بگردید و ببینید چقدر نکات مثبت می توانید در وجود او پیدا کنید، آن نکات مثبت را فعال کنید . همیشه سعی کنیم در تعاملات خود با دیگران به جنبه های میانی هم نگاه کنیم تا بتوانیم یکدیگر را ببینیم . وقتی به جنبه های تاریک و منفی یکدیگر نگاه کردیم ، در تاریکی بجایی نمی رسیم . وقتی که از کسی تعریف می کنیم از خوبی های او بگوییم او خوشش می آید . وقتی یک تعریف کوچک از کسی می کنیم او لذت می برد . البته به صورت واقعی از فرد تعریف کنید یعنی به صورتی باشد که طرف احساس کند واقعیت می گویید تا حالت شعاری پیدا نکند . ولی اگر واقعی نباشد شاید تلقی به تمسخر هم بکند و بگوید من را مسخره می کنید . اگر روی واقعیت های موجود یعنی نکات مثبت و روشنی که فرد دارد دست بگذارید و آنها را فعال کنید و از آن راه وارد شوید تأثیر گذار است . امیر المومنین علی (ع) می فرماید : اگر کسی در بین صد صفت یک صفت خوب داشته باشد و نود و نه تای آن بد باشد ، من آن یک صفت خوب را می گیرم و نودونه تای بد را کنار می گذارم . البته زمان می برد و حوصله می خواهد ، همیشه سعی کنیم مثبت های همدیگر را ببینیم . و آن عزیزی هم که لجبازی می کند بداند که این لجبازی ها فایده ندارد . روایت از امام صادق (ع) است که کسی که بخواهد امر خدا را سبک بشمارد و به لج بیفتد ( این می تواند پاسخ سوال قبلی هم باشد ) یعنی اگر خداوند گفته حرام نکن بگوید من می خواهم حرام کنم و چنین و چنان کنم . ایاکم بالغفلة سعی کنید غافل نشوید . جلوی غفلت ها را بگیرید و حواس خود را جمع کنید . غفلت به ضرر خود شما است . یعنی اگر غفلت می کنید فکر نکنید که برای خدا کم می گذارید ، نه خود را بیچاره می کنید . سعی کنید امر الهی را سبک نشمارید . روز قیامت می فهمید که چکار کرده اید . این روز قیامت یعنی چه ؟ روز قیامت همین الان است منتها به حسب باطن . الان من و شما در قیامت هستیم منتها ظاهر آن را می بینیم و باطن کارما ، قیامت کار ما می شود . امروز اگر ما بی اعتنایی کردیم ، ماهواره دیدیم ، به لج افتادیم ، ایام محرم موسیقی های حرام گوش کردیم با چه کسی دعوا داریم . این غفلتی است که دامن گیر خود ما خواهد شد . فردا به ما باطن کار را که چه انتخابی کرده ایم نشان می دهند و فردا یعنی همین الان . یعنی همین الان ما خود را در عذاب قرار می دهیم اما حس نمی کنیم . قیامت یعنی باطن کار و باطن کار یعنی ما الان در ظاهر قرار گرفته ایم . همین الان که من و شما اینجا نشسته ایم ، ظاهر کار ما همین است که اینجا نشسته ایم ، در این استودیو نشسته ایم دنیای ما است . قیامت ما باطن کار ما است . نیت ما از این حرف هایی که می زنیم و از تهیه ی این برنامه چیست ؟ همه ی ما و دست اندرکاران برنامه و تمام افرادی که این برنامه را می بینند ظاهر آن دنیا است و باطن و نیت ها قیامت است . قیامت باطن دنیا است و آنچه الان در خفا است آنجا ظهور پیدا می کند . قائم می شود و آشکار می شود آنچه که در ظاهر قضیه ما الان در دنیا نمی بینیم . وقتی که انسان غفلت کند بعداً نتیجه ی آن را به او نشان خواهند داد . می گوید من اینها را از دست دادم . موسیقی گوش کردی با امام حسین دعوا داشتید؟ یقیناً نه . مواظب باشیم که این لجبازی ها را طرف مقابل امام حسین قرار ندهیم . ته دل فرد را نگاه کنیم با امام حسین (ع) دعوا ندارد ولی معرفت او ضعیف است . کاری نکنیم که با امام حسین (ع) به لج بیفتد. ته دل او را نگاه کنید البته در ظاهر می گوید محرم مال شما است . ولی اگر او را یک تکان بدهید می بینید یاحسین او بالا می رود . بنابراین سعی کنیم با امر خدا بازی نکنیم ، بندگی خدا را بکنیم . این غفلت ها و این سستی ها باعث می شود که انسان در همین جا سیلی بخورد . این کتک خوردن را در قیامت می بیند و در باطن کار به او نشان می دهند و می گویند : ببین آن روز چه می کردی . نه اینکه این نتیجه ی آن کار شد ، این همان کار است . همان عمل زشتی بود که انجام می دادید منتها باطن آن را نمی دیدید . ما از سر محبت پیغمبر و امام فرستادیم ، تقاضا کردیم ، التماس و خواهش کردیم این کارها را نکنید . حال ببینید که غفلت به چه کسی ضرر زده است . این واقعیت ها را قبول کنیم . سر امام حسین (ع) برای چه چیزی بالای نیزه رفت ؟ دنبال قدرت نبود . ایام محرم است واقعاً روی اینها دقت کنیم . برای اینکه ما گریه کنیم و اشک و آه و ناله کنیم و بعد جمع کنیم وبه دنبال کار خود برویم ؟ نه ، برای اینکه ما بیدار شویم و متوجه شویم و قبول کنیم که این سر بخاطر ما بالای نیزه رفت . بخاطر اینکه ما را بیدار کند . چرا حاضر نیستیم حرف این سر بالای نیزه رفته را که عملاً نشان داد زندگی اش را بخاطر من به چه جاهایی کشاند و در چه درگیری هایی بخاطر من شرکت کرد قبول کنیم ؟ بعد من اینگونه قدردانی کنم. برای تو این دوندگی ها انجام گرفت . این همه ستم ها برای تو انجام می گیرد ، بعد خیلی راحت می گویید این ربطی به من ندارد . یک کمی بی انصافی و نا مهربانی است . یک مقدار آنها تجدید نظر کنند و یک کمی هم از این طرف قضیه تا تعادل برقرار شود .
سوال – آیا دختر دایی و دختر عمو به ما محرم هستند ؟ بخاطر اینکه پدر و مادرها ما را مجبور می کنند که باید با آنها دست بدهیم و روبوسی کنیم . وقتی هم که می گوییم که گناه دارد می گویند که این حرف ها چیست دل شما باید پاک باشد . من هم می گویم دل و نیت اهل بیت ما که حتماً از ما پاک تر بوده است اما خود آنها به ما محرم و نامحرم را یاد داده اند. چکار باید بکنیم ؟
پاسخ- اولاً تبریک به جوان های خوب ما و تبریک به پدر و مادرها برای داشتن یک چنین جوان های دسته گلی که آنقدر قشنگ می خواهند زیبایی های دین را به تصویر بکشند . پدر و مادر های عزیز اینها را به آلودگی ها مجبور نکنند . اینکه می گویند نیت تو پاک باشد و باطن را درست کن و ظاهر را رها کن درست نیست، اگر این لیوان پر از آلودگی باشد اما داخل آن آب پاک باشد مورد استفاده نیست . اگر این پدر و مادر عزیز که می گویند باطن تو پاک باشد و یا این جمله ی معروف را می گویند که دل خود را پاک کن ، ظاهر مهم نیست . اگر ظاهر یک لیوان ناپاک باشد و کثافت و آشغال به این لیوان چسبیده باشد کسی از آن آب نمی خورد . بخدا قسم اگر همین پدر و مادر ها آن را داخل سفره جلوی کسی بگذارند و میهمان بگوید این کثیف است بگویند نه باطن آن پاک است ، آب آن پاک است و داخل آن نیز تمیز است و این کثافات و نجاست ها مربوط به بیرون آن است کسی رغبت پیدا نمی کند که آب بخورد . یک لکه ی کوچک روی این لیوان باشد ابتدا آن را تمیز می کنند بعد استفاده می کنند یعنی هم ظاهر و هم باطن باید پاک باشد . اگرکسی به حمام برود خود را تمیز کند ولی همان لباس کثیف را بپوشد و بیرون بیاید این کار عاقلانه است ؟ اگر به او بگویند چرا این کار را کردی بگوید باطن پاک باشد ظاهر را رها کن . چرا در تعاملات روز مره این کار را نمی کنیم ؟ در رفتارهای روزمره هم باطن را در نظر می گیریم هم ظاهر را ولی در خصوص مسائل دینی سریع می گوییم : باطن را درست کن و نیت تو پاک باشد و ظاهر مهم نیست . دوماً ظاهر و باطن هایی که در این مثال ها گفتیم قابل تفکیک است ولی ظاهر و باطن اعمال ما قابل تفکیک نیست . وقتی که ظاهر من می خواهد به گناه آلوده شود نمی توانم بگویم که نیت پاک دارم . مقصود من این نیست که اگر این دختر عمو این پسر عمو را بوسید با انگیزه ی منفی این کار را می کند که قسم بخورد بخدا با انگیزه ی منفی نیست . خلاء از جای دیگر است. یک جای خالی از جهت اعتقادی با خدا و دین وجود دارد که باعث می شود آن عمل خلاف سر بزند . چون بالاخره دین می گوید این کار خلاف است و از هر کس سوال کنید می گوید این عمل خلاف است . این فرد این کار را انجام می دهد نه اینکه با نیت منفی و غرض جنسی این کار را می کند ولی خلاء اعتقادی در باطن او وجود دارد که این کار از او سر می زند . و اگر آن خلاء و آن تاریکی نبود چنین شرایطی اتفاق نمی افتاد . بنابراین چه زیبا است که برای انسان مومن هرچه رزق کردند پاکی های آن را بخورد . روابط اجتماعی اگر رزق شما کردند می تواند پاک باشد و می تواند ناپاک باشد . شما می گویید قصد من نیت بد نیست . نیت بد نه اینکه به قصد مسائل انحرافی و حیوانی باشد ، اینکه خدای متعال گفته این کار نکنید بگویید چشم . وظیفه ی بندگی خود را انجام بدهید . یعنی ما به آن خلاء و آن تاریکی بها بدهیم آرام آرام باعث می شود ظاهر ما نیز آلوده شود . بنابراین چه بهتر است همین که آثار تاریکی در یک جایی پیدا شد سریع جلوی آن را بگیریم که دامن گیر بقیه ی مسائل زندگی نشود .
سوال – من تربیت کننده ای که مرا تربیت کند و با دین اسلام آشنا کند نداشته ام . قبل از انقلاب به سربازی رفتم ، در آن موقع فساد زیاد بود و من متأسفانه گرفتار شدم . طوری که الان که به سن پنجاه و شش سالگی رسیده ام ترک گناه برایم بسیار بسیار مشکل شده بود . اما نمی دانم چگونه با دیدن یکی از برنامه های دینی تلویزیون دو روز قبل از ماه مبارک رمضان منقلب شدم و من که تا بحال هیچ روزه نگرفته بودم ، همه ی روزه های امسال را با وجود گرما بایک عشق خاصی گرفتم و از گذشته ی خود توبه کردم . هنوز هم به روزه های خود ادامه داده ام و کار من گریه کردن برای گذشته ی بدم شده است . اما الان حس می کنم که اطرافیان من را ریاکار می دانند . و زیر لب می گویند که فلانی ریاکاری هم به همه ی بدی هایش اضافه کرده است . آیا امیدی به آخرت من هست و با اطرافیان خود باید چه کنم ؟
پاسخ – یک نکته را باید به این عزیزی که این تحول زیبا و قشنگ در او بوجود آمده و باید جداً به او تبریک گفت یاد آور می شوم که حیات طیبه همین است . به سراغ ما بیایید تا از آن فضای حیوانی زندگی روزمره بیرون بیایید . سر خود را به سمت خاک گرفته اید ، زیبایی های عالم خاک را می بینید و در دامنه زندگی می کنید . به طرف من بیایید و سر خود را به سمت آسمان بگیرید . رزقتان را در آسمان گذاشته ام ، در دنیا و آخرت زیبایی های برتر را دنبال کنید . این عزیزی که می فرماید من تا الان در فضای آلوده بوده ام ، یعنی نگاه من به سطوح کفه ی زندگی بوده است . لذت های من دنیایی بود . اما الان متوجه شده و سر به آسمان بلند کرده است . قامت خود را ازخاک برداشته و کمر را راست کرده و الان سرتاخیر او شکل گرفته است . در واقع راست خیز زندگی می کند آن موقع کج شده بود . مدام سر او به سمت زمین بود و آلودگی گناه جمع می کرد . ولی الان قامتی راست دارد و سر به آسمان برافراشته پس رستاخیز زمان خیلی زیبا و عالی و قشنگ شکل گرفته است . بنابراین هیچ ناامید نباشد . هرموقع که القاء شیطانی می خواهد بگوید پنجاه سال در گناه بودی الان چه خبر است ؟ بله پنجاه سال گناه با یک لحظه توبه و از دنیا رفتن ، پاک می شود . این را من نمی گویم ، این وعده ی الهی است که توبه کنید خداوند پاک می کند . این حس قشنگ ، این زیبایی که در باب گناهان اشک می ریزد خیلی جالب و عالی است . واقعاً باید به این روحیه ها و این حیات های طیبه و این انسان های راست خیز تبریک گفت واین حالت را خیلی زیبا ادامه بدهند . پس یک – صد در صد به آخرت و عفو پروردگار امید داشته باشند . حس و حال ایشان نشان می دهد که بخشیده شده اند . اگر بخشیده نشده بودند که توبه نمی کردند . اول خدا بر گناهکار توبه می کند بعد بنده توبه می کند . یعنی اول خدا می گوید که من گذشت کردم بعد یک حسی در بنده ایجاد می شود که من غلط کردم و بعد خدا می گوید که او را جمع کنید . یعنی یک رفت و آمد این چنینی انجام می شود . چون خدا خواهد که غفاری کند ،میل بنده جانب زاری کند یعنی همین که زاری می کند از آن طرف نشان می دهد که بله غفار هستم . توجهی از آن طرف به او شده و سنگی به کوزه ی مجنون زده شده که از آن آب می ریزد . یک نکته به اطرفیان عزیز عرض کنم که عزیزان وقتی یک نفر در حال انجام کار مثبت است چرا ما باید مدام به او حمله کنیم و نگاه منفی داشته باشیم ؟ دائماً بخواهیم از او یک چهره ی منفی بسازیم . یک موقعی این فرد بد بوده ، او را کمک کنیم . الان که مثبت شده و روزه می گیرد . پس چرا باید به او نگاه منفی کنیم ؟ این اخلاق بدی است که وقتی یک انسانی بیمار بوده و سالم شده مرتب جوری با او رفتار کنیم که نه تو مریض هستی . می گویند به سراغ مریض بروید و بگویید : الحمداله چهره ی تو بهتر شده است و به او تلقین کنید که بیرون بیاید . اما حالا که بیرون آمده مدام به او بگوییم که نه تو مریض هستی و رنگ تو پریده است خوب براساس این تلقین ها مجدداً او بدتر می شود . این افراد خود مرتکب گناه می شوند. در نکات قبلی گفتم که ما باید مثبت نگر باشیم ، بگردیم و جنبه ی مثبت فرد را پیدا کنیم . نه اینک خوبی ها را نبینیم ، تحول این فرد را نبینیم و بعد مرتب گذشته ی او را یادآوری کنیم . این رفتار زیبایی نیست . بنابراین سعی کنیم با تعامل زیبایی که با فرد می کنیم ، در بهبودی وضع دیگران کمک کنیم تا باعث بهبودی خود ما و جامعه شود . همیشه تعامل های ما سازنده باشد نه کوبنده .
خدایا تو را به حق اباعبدالهت الحسین (ع) و این ایام قسم می دهیم بهترین شیوه ی زندگی کردن و دوری از گناه و تقرب به خود را به همه ی ما کرامت بفرما .
سلام
با تشکر از مطلب خوب و ارزشمند شما.
این مطلب با نام خودتان در گلستان بلاگ منتشر شد.
http://golestanblog.ir/%D8%AD%D8%AC%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B3%D9%84%D9%85%DB%8C%D9%86-%D9%85%D9%87%D9%86%D8%AF%D8%B3%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85/
منتظر مطالب بعدی شما هستیم.
یاعلی. التماس دعا